*ایل سلجوق وقتی که به حدود و ثغور ما وراء النهر سامانی رسید در آنجا مستقر شد، از مذهب شمنی ترک و مغول دست کشید و مسلمانان شده است و این در قرن یازدهم میلادی بود. مسلمانان به اوغوزهای مسلمان، ترکمن می گفتند...قبایل دیگر اوغوز نیز به تدریج خدمت سلاجقه را پذیرفتند و به این شکل تمام آسیای غربی از حدود افغانستان تا سرحد ممالک روم در آسیای صغیر و متصرفات خلفای فاطمی مصر قبل از 470(1077 م) تحت یک حکومت، فرمان سلاجقه را گردن نهاد. .. سلجوقیان زبان و ادبیات فارسی را زبان رسمی قرار دادند و در اشاعه وتکامل آن کوشیدند. در دوران سلجوقیان صنایع و هنر رونق داشت. ص262-263

* نادر از ترکان طایفه قرخلو قبیله افشار بود که در زمان شاه عباس به شمال خراسان کوچ کرده بودند. او خود را از ترکمانان اوغوز می دانست ودر نامه هایی که برای سلطان محمود اول پادشاه عثمانی و قرزندش نوشته بکرات این مطلب را متذکر شده واز خویشاوندی قومی با عثمانی ها و پادشاهان هند سخن به میان آورده است.ص 275

* بنا به روایت ترکمن ها، گوکلان ها در موقع حمله مغول قای نامیده می شدند که مشتق از نام قای خان پسر گون خان پسر اوغو خان پسر قاراخان اولین خان مشرق است. ص 297

*ترکمن های درگز تیره ای از ایل معروف قره قویونلو ایران می باشند که در دوره صفویه و قاجاریه برای تقویت مناطق درگز از آذربایجان به درگز انتقال یافته اند. ص301

*قایی بمعنی محکم می باشد و خاندان عثمانی از قبیله قایی برخاسته است .ص 306

*تا قبل از جنگ 6 روزه ژوئن 1976 میلادی تعداد کثیر ی ترکمن در ارتفاعات جولان"گولان" ساکن و به دامپروری اشتغال داشتند پس از تصرف جولان (گولان) توسط رژیم صهیونیستی اسرائیل غاصب و اشغالگر، به عنوان آواره جنگی در دمشق (کوی برژه) واردوگاه یرموک (یارموک) ساکن و آداب ورسوم اصیل خود را حفظ کرده اند. ص329

*در همان زمان که مورخین از اعمال غیر انسانی ترکمن ها نسبت به اسراء سخن می راندند، ترکمن ها خود آماج حمله بودند ولی به دلیل مکتوب نبودن این حوادث واظهار نظر های یکجانبه و غرض آلود این حقایق دردناک پوشیده مانده است. شاید تنها نشانی را که از درد ورنج اسیران مرز نشین ترکستانی باقی مانده است در دیوان مخدومقلی فراغی بتوان یافت. او در دیوانش می گوید:

غافل لیقده دشمان آلدی داشیمز دارغاتدی هر یانه دنگی دوشیمز

باش یلده بر کتاب ادن ایشمز قیریل باشلار آلیب ویران ایلادی

برناچه مزقولی باغلی قل بولیب نیچه لر ایزنده سارغاریب سولیب

کیمی بریب آنینگ بهاسین آلیب هر کیمه بر بلی بها ایلادی

مضمون این اشعار چنین است: "آلامان چپان یکباره در غلفلت بر ما یورش بردند و مردم و دوستان ما را به اسارت گرفتند. دست هایشان را بستند و به سوری بازار برده فروشی روانه کردند."در اینجا بد نیست اشاره شود کتابی که فراغی طی پنج سال تلاش تألیف کرده بود نیز از میان رفت."....ناصر الدین شاه قاجار برده داری را حمایت و تشویق می کرد. شاه قاجار در مقابل هر اسیر ترکمن پنج اسب و به ازای هر سر ترکمن که پیشکش حضورش می کردند یکصد ریال می پرداخت، در تهران بازار برده فروشان رونق داشت و زن های تکه ترکمن را به مبلغ گزاف می فروختند. ص 356-357 برگرفته از کتاب سفر نامه ترکستان وایران نوشته هنری موزر صفحات 193-194

*تاماراتالبورایس در تاریخ سلاجقه روم در باره زنان ترک می نویسد:"زنان این قوم در دوران زندگی اشتراکی و بادیه نشینی هنگام بروز جنگ مانند مردان دوش به دوش پسران با شوهرانشان بادشمن می جنگیدند. میر خواند در روضه الصفا در وصف زنان ترک می نویسد:

همه ترکان سرائی آفریدند همه مه پیکر و زهره چینند

عروسان چون در جامه خوابند هژبرانند چون در پشت زینند

در جوامع ترک زنان همیشه از احترام ویژه ای برخوردار بوده اند. در ضرب المثل ها مکرر به نظایر این جمله ها بر می خوریم که: اصلانین ارکک دیشی سی اولماز: یعنی شیر، نر و ماده ندارد. ص 372

*هر تیره و طایفه ترکمن دارای ریش سفید یا سرپرستی است که به او "یاشول( آق سقل)می گفتند، یاشول ها معمولا برای انجام وظایفی ...با رأی مردان طایفه ها انتخاب می شدند و افراد طایفه می توانستند هر وقت لازم شد او را معزول کنند. در ترکمن صحرا چراگاه ها به طایفه ها تعلق داشت و افراد به طور مساوی از آن ها استفاده می کردند و هیچگاه شخصی دارای چراگاه اختصاصی نبود....باید توجه داشت که در ترکمن های گوکلان که پیش از ترکمن های دیگر به کشاورزی و روستا نشینی رو آورده اند، روحیه مذهبی بسیار قویتر از روحیه قومی است. در این ترکمن ها یاشولی و روحانیت مثل ترکمن های دیگر جدا از هم نیست و بسیار دیده شده است که رهبر روحانی به سمت یاشولی برگزیده شده باشد در حالیکه این امر در گروه های دیگر ترکمن اتفاق نمی افتد.ص 395

*ترکمن صحرا محل زمستانی ترکمن ها بود . آنها در اواخر بهار از آنجا به کوه های بالخان واقع در آن سوی رودخانه اترک کوچ می کردند وجند ماه تابستان را در ییلاق بسر می بردند باردیگر با رسیدن ماه های سرد به "ترکمن صحرا" باز می گشتند.ص 395

*رابینو نوشته است: بدابحال مردی که زنش فوت کند و نتواند دوباره خرج عروسی را بدهد چون در نزد ترکمن ها رسم بر این است که مرد عزب باید دوشیزه خانه مانده بگیرد و مرد بیوه ، زن بیوه را. چنین مردی را در اصلاح ترکمنی سلاخ نامند. او فقط می تواند تفنگ خود را برداشته و بر اسبش(اگر داشته باشد) سوار شده ، بدسته غارتگران ملحق گردد تا در آمد حاصله را صرف زنا شوئی جدید بنماید.ص 451

*نیکلا گوگول نویسنده شوری در کتاب "تاراس بولبا" در مورد شجاعت ترکمن ها چنین نوشته است:

"فی لی خطاب به بولبا گفت: تاراس اگر من یک ترکمن بودم، کار تو ساخته بود، فرزندان تو با ترکمن ها جنگ نکرده اند وبنابر این نمی توانند قزاق واقعی باشند . اصولا به عقیده من هر کس که با ترکمن ها جنگ نکرده باشد قزاق واقعی محسوب نمی شود."ص 469

*نصیر الکتاب می نویسد: "ترکمن ها از ذکر دائمی نام خدا و پیامبر از جانب ایرانیان در شاهد گرفتن بدرستی گفتارخود نفرت دارند. چون یک نفر ترکمن هیچوقت بخدا قسم نمی خورد و خیلی بندرت سوگندی یاد میکند، حرمت و ستایش ایشان نسبت بخدا آنقدر زیاد است که غالبا حاضرند از ادعایی درباره مثلا ده شتر یا صد گوسفند چشم بپوشند تا آنکه به قید سوگند ، مالی را از آن خود سازند . همچنین فرد ترکمن هنگام حضور در محکمه راجع به نهب و قتل وغارت ازبیان حقیقت هرچند به ضرر او باشد استنکاف ندارد. دشوار است که در سراسر ایران یک فرد مسلمان پیدا کرد که چنین کاری بکند." رابینو می گوید:"ترکمن ها بدرستی معروف هستند آنها می توانند اجناس زیاد بطور نسیه مثلا در مشهد سر (بابلسر) و بندرگز از تجار بخرند بدون آنکه محتاج به تسلیم هیچگونه سندی باشند، ترکمن ها همیشه سر موعد تعهدات خود را انجام می دهند." ص 513-514