جايگاه عشق ،‌آزادی و عقلانيت در روابط زن ومرد چيست؟! ازدواج! ازدواج رايج و سنتی‌، تعريفی رايج دارد كه مردم دنيا در بيشتر خصوصيات آن اشتراك نظر دارند. ويژگيهای‌ اين نوع ارتباط را می‌توان در موارد ذيل توصيف نمو د:

1-فقط با هم بودن از نظر عاطفی و جنسی كه معنای مخالف آن با كسی ديگر اين ارتباط متمايز را نداشتن است.

2- و در امتداد مورد اول،  مرد و زن چون تمايل داشته باشند می توانند فرزندی مشترك داشته باشند كه فقط توليد و مال آنان باشد و در اين حالت هم باز مرد در مسؤوليت و حق تملك در درجه اول است.

3-اصل در اين نوع ارتباط ، بقای‌ ارتباط و تداوم آن تا پايان عمر است و قطع آن عرضی و در شرايط خاص و حاد است.

 در تحليل محدوديت اين رابطه می‌ توان گفت هردوی‌آنان تمايلات گوناگون جنسی‌ ،‌عاطفی دارند كه بايد جهت بقای‌اين ارتباط آنها را ناديده گرفته يا سركوب نمايند. هر شخصی ممكن است قبل از ازدواج هدف يا اهدافی‌ چه بسا كلان داشته باشد كه جهت رسيدن به ان درتلاش است ، باشروع ازدواج ، شرايطی پيش می آيد كه عموما اشخاص نمی توانند در پی‌اهداف گذشته بمانند و مجبوراند  آنها را تقليل يا تغيير دهند و به هدف ايجاد شده بعد از ازدواج كه عموما همان رفاه و تربيت فرزندان است همت گماراند ، نه به اين خاطر كه اهداف گذشته بی ارزش شده اند بلكه شرايط جديد اهدافی‌ جديد  را به آنان تحميل كرده است.و چون فرهنگ جامعه اقتضا می‌كند كه درسن ازدواج ، ازدواج صورت گيرد لذا تمايلات گذشته ناكام می مانند .با اينحال آنان با وضعيت جديد بالاجبار می سازند و كنار می ايند وبه اصطلاح تمايلات گذشته را به حساب تمايلات جديد كنار می‌زنند. دقت كنيد كه افرادی‌كه قبل از ازدواج بی هدف و بی انگيزه بوده اند درحالت جديد برای شان  هدف ايجاد می گردد، بنابراين گاهی برخی از مردم ابراز می كنند كه پس ازازدواج هدف مند شده اند و اين توهمی بيش نيست چرا كه آنان پيشاپيش بيهدف بوده و شرايط جديد آنان را به سوی هدفی ساخته شده هدايت كرده است. به هر حال حالت گسترده پيش از ازدواج به حالت محدود پس از ازدواج منجر می گردد. اين سؤال مطرح است كه آيا اشخاص پس از ازدواج آزادتر می شوند يا خير؟

حال جايگاه عشق در اين رابطه ؛عشق فرايند ی خود جوش است ، ابتدا عشق خود به خود سر می سد البته منظور مفهوم شديد ان نيست بلكه احساس تمايل و علاقه به كسی را نيز در زمره ی عشق می گذارم .آيا مردم عشق و ابراز علاقه به كسی‌نشان می دهند سپس ازدواج می‌كنند يا اينكه بر عكس ابتدا ازدواج و سپس عاشق می‌ شوند؟قسمت دوم هم ممكن است. ولی دراصل انسان ابتدا بايد  به چه كسی علاقه داشته باشد تا بسوی او گام بردارد؟ تصور می كنيم كه مردی‌به زنی‌ احساس علاقه می‌كند و زن نيز همچنين و ازدواج سر می گيرد.آيا ابراز علاقه آن دوبه معنا ‌ی خاص آن فقط بايد منحصر به يكديگر باشد يا اينكه چنين علاقه ای‌ممكن است نسبت به اشخاص متعدد نيز ايجاد شود ؟به نظر ايجاد می‌ شود ولی طرفين احساسهای ديگر را حذف و سركوب می كنند و آنرا فقط دريك مسير قرار می دهند ،به هرحال اين كوشش وجود دارد ، گاهی موفقيت آميز است و گاهی نيست. يك نوع كوشش برای‌كنترل احساس و محدود كردن آن در يك مسير وجود دارد . يك مرد شايد به زنان زيادی‌علاقه مند شود و بخواهد لحظاتی را با آنان بگذراند زن نيزهمينطور .ولی شرايط و فرهنگ جوامع سد راه آنان می گردد. و نه فقط اين بلكه حتی‌ ترسی باز دارنده نيز در وجودشان وجود دارد كه به آنان القا می‌كند كه اين خيانت است و حسی‌ غير اخلاقی‌ . آنان از خود نيز می ترسند حتی وقتی‌كه با خود تنهااند.خوب می‌توان نتيجه گرفت كه اشخاص ممكن است به اشخاص متعددی از جنس مخالف خود بجز همسر شان علاقمند باشند ،نه به اين خاطر كه به همسر خود علاقمند نيستند بلكه به اين خاطر كه در احساسات تنوع و تعدد وجود دارد.

ولی‌ عقلانيت ؛ عقلانيت در سيستم ازدواج و اينكه سيستم ازدواج را چگونه عقلانی و سيال كنيم .چگونه آزادی و عشق را با عقلانيت جمع كنيم تا هر كدام تا می توانند سقف بالايی از حق خود را داشته باشند . انسانها بايد علاقه را حس كنند و آزاد باشند تا بتوانند عقلانی عمل كنند . بايد سيستمی‌برای رابطه ايجاد كرد. بايد سيستمی‌ ايجاد كنيم كه كمترين نقطه ی‌ منفی و بيشترين نقطه ‌ی مثبت را داشته باشد. سيستمی‌ كه در ذهن خود تخيل می‌كنيد و می‌ گوييد اگر چنين بود چه بهشتی‌ ‌می‌ شد؟ آيا سيستم ازدواج سنتی واجد شرايط است ؟آيا نيازی به تغيير آن نيست؟ آيا خلاقيت انسان از ايجاد سيستمی‌ جهانی‌ برای اين ارتباط مهم بشر‌ی‌ عاجز است ؟ آيا سيستم ارائه شده از طرف اديان قدر مقدر است؟ اگر ما به كسی‌علاقه مند شويم و خود را آزاد حس كنسم (آزادی‌درونی و بيرونی‌)مايليم با آن شخص باشيم و ممكن است اين حس را در قبال اشخاص متعدد داشته باشيم و دوست داشته باشيم به نوعی همه را داشته باشيم ،‌خوب ، عقل خود را در اختيار داريد پس طرحی‌خلاقانه از خود برای اين امر بكشيد؛طرحی نو براندازيد.آيا اين طرح نو ازدواج موقت خواهد بود يا ارتباط جنسی آزاد يا ازدواج دائم يا چيزی غير از ازدواج است يا اينكه می توانيم جامعه ای چند الگوييی داشته باشيم. اين عقلانيت است كه به آزادی‌و عشق در روابط نظام می‌ بخشد.

جمال